معنی فارسی chauffer
B1رانندگی کردن یا رساندن شخصی به مقصد.
To drive someone to a destination.
- VERB
example
معنی(example):
باید دوستم را به فرودگاه برسانم.
مثال:
I need to chauffer my friend to the airport.
معنی(example):
او پیشنهاد داد که در طول بازدید ما در شهر ما را برساند.
مثال:
He offered to chauffer us around the city during our visit.
معنی فارسی کلمه chauffer
:
رانندگی کردن یا رساندن شخصی به مقصد.