معنی فارسی cheerlead

B1

تشویق کردن به خصوص در مسابقات ورزشی، فعالیتی که در آن گروهی از افراد با شعارها و حرکات نمایشی به تشویق تیم می‌پردازند.

To lead a group in cheering, especially at sporting events.

example
معنی(example):

دانش‌آموزان برای تشویق در مسابقه انتخاب شدند.

مثال:

The students were chosen to cheerlead at the game.

معنی(example):

آنها دوره‌هایی را برای یادگیری چگونگی تشویق مؤثر گذراندند.

مثال:

They took courses to learn how to cheerlead effectively.

معنی فارسی کلمه cheerlead

: معنی cheerlead به فارسی

تشویق کردن به خصوص در مسابقات ورزشی، فعالیتی که در آن گروهی از افراد با شعارها و حرکات نمایشی به تشویق تیم می‌پردازند.