معنی فارسی cheminee
A2سیستم یا ساختار برای گرما و گازهای دود، معمولاً در ساختمانها برای گرمایش.
A structure for warmth and smoke, typically in buildings for heating.
- NOUN
example
معنی(example):
شومینه برای شبهای زمستانی دنج ساخته شده بود.
مثال:
The cheminee was built for cozy winter evenings.
معنی(example):
ما دور شومینه جمع شدیم تا گرم بمانیم.
مثال:
We gathered around the cheminee to stay warm.
معنی فارسی کلمه cheminee
:
سیستم یا ساختار برای گرما و گازهای دود، معمولاً در ساختمانها برای گرمایش.