معنی فارسی chewbark
B1اسباببازی یا چیزی که برای جویدن مناسب است، اغلب برای حیوانات خانگی.
A toy or treat that is designed for animals, especially dogs, to chew.
- NOUN
example
معنی(example):
سگ عاشق جویدن اسباببازی چوبیاش است.
مثال:
The dog loves to chew on its chewbark toy.
معنی(example):
من یک چوب جویدنی برای تولهسگم خریدم تا او را سرگرم کند.
مثال:
I bought a chewbark for my puppy to keep him entertained.
معنی فارسی کلمه chewbark
:
اسباببازی یا چیزی که برای جویدن مناسب است، اغلب برای حیوانات خانگی.