معنی فارسی chewy on your boot
B1چسبندگی مزاحم که روی پا احساس میشود.
The experience of something being sticky or difficult to remove
- IDIOM
example
معنی(example):
این آدامس روی پایت بسیار چسبنده است و نمیتوان از آن لذت برد.
مثال:
This gum is too chewy on your boot to enjoy.
معنی(example):
من این آبنبات را روی پایم چسبنده و سخت برای جدا کردن یافتم.
مثال:
I found this candy to be chewy on your boot and hard to get off.
معنی فارسی کلمه chewy on your boot
:
چسبندگی مزاحم که روی پا احساس میشود.