معنی فارسی chibbed

B1

چیبیده، به معنای آسیب دیدن یا مجروح شدن به طور غیرمستقیم، معمولاً به طور ناگهانی.

Injured or harmed in a subtle or indirect manner, often unexpectedly.

verb
معنی(verb):

To shiv (stab).

example
معنی(example):

او به محض ورودش چیب شد.

مثال:

He was chibbed shortly after he arrived.

معنی(example):

آنها در طول جلسه زیاد چیب کردند.

مثال:

They chibbed a lot during the meeting.

معنی فارسی کلمه chibbed

: معنی chibbed به فارسی

چیبیده، به معنای آسیب دیدن یا مجروح شدن به طور غیرمستقیم، معمولاً به طور ناگهانی.