معنی فارسی chibbing

B1

عمل چیب کردن، به معنای شوخی کردن یا آزار رساندن به دوستان به صورت ملایم.

The act of joking or teasing friends in a mild manner.

verb
معنی(verb):

To shiv (stab).

example
معنی(example):

چیب کردن در بین دوستان نزدیک رایج است.

مثال:

Chibbing is common among close friends.

معنی(example):

آنها از چیب کردن یکدیگر به طور بازیگوشانه لذت می‌برند.

مثال:

They enjoy chibbing each other playfully.

معنی فارسی کلمه chibbing

: معنی chibbing به فارسی

عمل چیب کردن، به معنای شوخی کردن یا آزار رساندن به دوستان به صورت ملایم.