معنی فارسی chief rabbi

C1

حاخام ارشد در یک جامعه یهودی، مسئول رهبری دینی و معنوی.

The principal rabbi of a community or congregation, providing spiritual leadership.

example
معنی(example):

رئیس حاخام، رهبر محترمی در جامعه یهودی است.

مثال:

The chief rabbi is a respected leader in the Jewish community.

معنی(example):

او بیش از یک دهه به عنوان رئیس حاخام خدمت کرده است.

مثال:

He has served as the chief rabbi for over a decade.

معنی فارسی کلمه chief rabbi

: معنی chief rabbi به فارسی

حاخام ارشد در یک جامعه یهودی، مسئول رهبری دینی و معنوی.