معنی فارسی chield

B2

پسرک؛ واژه‌ای قدیمی برای اشاره به یک کودک یا پسر.

An archaic term for a child or young boy.

example
معنی(example):

پسرک در چمنزار با شادی بازی کرد.

مثال:

The chield played joyfully in the meadow.

معنی(example):

هر پسرکی در روستا منتظر جشن برداشت بود.

مثال:

Every chield in the village looked forward to the harvest festival.

معنی فارسی کلمه chield

: معنی chield به فارسی

پسرک؛ واژه‌ای قدیمی برای اشاره به یک کودک یا پسر.