معنی فارسی child-proofing
B1فرایند ایمنسازی محیط برای جلوگیری از حوادث برای کودکان.
The process of making a space safe for children.
- NOUN
example
معنی(example):
محافظت از کودک نیاز به برنامهریزی دقیق و آگاهی دارد.
مثال:
Child-proofing requires careful planning and awareness.
معنی(example):
آنها بر روی محافظت از کودک در فضای زندگی خود تمرکز کردند.
مثال:
They focused on child-proofing their living space.
معنی فارسی کلمه child-proofing
:
فرایند ایمنسازی محیط برای جلوگیری از حوادث برای کودکان.