معنی فارسی childrearing
B1 /ˈt͡ʃaɪldˌɹɪəɹɪŋ/فرایند تربیت و نگهداری کودکان از تولد تا بزرگسالی.
The process of bringing up and educating children.
- noun
noun
معنی(noun):
The raising of children; parenting.
example
معنی(example):
پرورش کودکان نیاز به صبر و عشق دارد.
مثال:
Childrearing takes patience and love.
معنی(example):
آنها کتابهای زیادی درباره پرورش کودکان مطالعه کردند.
مثال:
They read many books about childrearing.
معنی فارسی کلمه childrearing
:
فرایند تربیت و نگهداری کودکان از تولد تا بزرگسالی.