معنی فارسی childcrowing

B1

آواز خواندن یا شادی کردن کودک.

The joyful sounds or calls made by children.

example
معنی(example):

صبح ‌این کودکانه آوازه خوانی شاداب بود.

مثال:

The childcrowing in the morning was joyful.

معنی(example):

ما آوازه خوانی کودکان را شنیدیم در حالیکه آنها در بیرون بازی می‌کردند.

مثال:

We heard the childcrowing as they played outside.

معنی فارسی کلمه childcrowing

: معنی childcrowing به فارسی

آواز خواندن یا شادی کردن کودک.