معنی فارسی childrenite

B1

مربوط به یا مختص کودکان، غالباً در حوزه‌های آموزشی و تفریحی.

Relating to children, often used in contexts of education and play.

example
معنی(example):

جشنواره کودکانه‌ای که هر بهار جشن گرفته می‌شود، شاداب است.

مثال:

The childrenite festival celebrated every spring is joyful.

معنی(example):

آنها فضایی کودکانه برای یادگیری و سرگرمی ایجاد کردند.

مثال:

They created a childrenite space for learning and fun.

معنی فارسی کلمه childrenite

: معنی childrenite به فارسی

مربوط به یا مختص کودکان، غالباً در حوزه‌های آموزشی و تفریحی.