معنی فارسی chimble

B2

چیمبل به معنای صدای زنگ گونه یا زنگ زدن است.

To produce a ringing sound, often associated with bells.

example
معنی(example):

چیمبل به معنی ایجاد صدایی شبیه به زنگ است.

مثال:

To chimble means to make a noise similar to a bell.

معنی(example):

وزش باد باعث شد زنگ‌ها به آرامی چیمبل کنند.

مثال:

The wind caused the chimes to chimble gently.

معنی فارسی کلمه chimble

: معنی chimble به فارسی

چیمبل به معنای صدای زنگ گونه یا زنگ زدن است.