معنی فارسی chimneyhead

B2

سقف دودکش، بخش بالایی و نمایان دودکش که معمولاً در معرض عناصر طبیعی قرار دارد.

The upper part or crown of a chimney, typically exposed to weather elements.

example
معنی(example):

سقفی دودکش بعد از زمستان با سنا پوشیده شده بود.

مثال:

The chimneyhead was covered in soot after the winter.

معنی(example):

او سقف دودکش را تعمیر کرد تا از نشت جلوگیری کند.

مثال:

He repaired the chimneyhead to prevent leaks.

معنی فارسی کلمه chimneyhead

: معنی chimneyhead به فارسی

سقف دودکش، بخش بالایی و نمایان دودکش که معمولاً در معرض عناصر طبیعی قرار دارد.