معنی فارسی chippable
B1چیزی که میتواند به قطعات کوچکتر تقسیم یا ریزش یابد.
Capable of being chipped or flaked off.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رنگ دیوار قابل ریزش است.
مثال:
The paint on the wall is chippable.
معنی(example):
قبل از استفاده، مطمئن شوید که ماده قابل ریزش است.
مثال:
Make sure the material is chippable before using it.
معنی فارسی کلمه chippable
:
چیزی که میتواند به قطعات کوچکتر تقسیم یا ریزش یابد.