معنی فارسی chloremic

B1

مربوط به کلرمی یا وضعیتی که در آن سطح کلر در خون افزایش یافته است.

Relating to or characterized by an elevated chloride level in the blood.

example
معنی(example):

وضعیت کلرمی می‌تواند بر وضعیت آب‌رسانی تأثیر بگذارد.

مثال:

A chloremic condition can affect hydration status.

معنی(example):

بیماران ممکن است علائمی مرتبط با وضعیت کلرمی تجربه کنند.

مثال:

Patients may experience symptoms related to being chloremic.

معنی فارسی کلمه chloremic

: معنی chloremic به فارسی

مربوط به کلرمی یا وضعیتی که در آن سطح کلر در خون افزایش یافته است.