معنی فارسی chowtimes

B1

زمان‌های مختلفی که برای خوردن غذا در نظر گرفته می‌شود.

Various designated times for eating, typically in a cultural context.

example
معنی(example):

جشنواره زمان‌های متفاوتی برای غذا تدارک دیده است.

مثال:

The festival has various chowtimes scheduled.

معنی(example):

فرهنگ‌های مختلف زمان‌های متفاوتی برای غذا در جشن‌های خود دارند.

مثال:

Different cultures have different chowtimes during their celebrations.

معنی فارسی کلمه chowtimes

: معنی chowtimes به فارسی

زمان‌های مختلفی که برای خوردن غذا در نظر گرفته می‌شود.