معنی فارسی christlessness
B1بیکریستی، حالتی که در آن عناصر مسیحی یا روحانی وجود ندارد.
The state of being without Christian influence or celebration.
- NOUN
example
معنی(example):
بیکریستی این رویداد بسیاری از شرکتکنندگان را متعجب کرد.
مثال:
The christlessness of the event surprised many attendees.
معنی(example):
او به بیکریستی جامعه مدرن فکر کرد.
مثال:
She reflected on the christlessness of modern society.
معنی فارسی کلمه christlessness
:
بیکریستی، حالتی که در آن عناصر مسیحی یا روحانی وجود ندارد.