معنی فارسی christliness
C1مسیحیت، ویژگیهای مرتبط با ویژگیهای اخلاقی و روحانی مسیح.
The quality of being Christ-like in nature and behavior.
- NOUN
example
معنی(example):
کلیسا به اهمیت مسیحیت در زندگی روزمره تأکید کرد.
مثال:
The church emphasized the importance of christliness in everyday life.
معنی(example):
او احساس مسیحیت را در اقداماتش به نمایش گذاشت.
مثال:
She embodied a sense of christliness in her actions.
معنی فارسی کلمه christliness
:
مسیحیت، ویژگیهای مرتبط با ویژگیهای اخلاقی و روحانی مسیح.