معنی فارسی chromatician
C1متخصصی که به بررسی و مطالعه رنگها و نحوه تأثیر آنها در محیطهای مختلف میپردازد.
A specialist in the study of colors, especially their interactions and effects.
- NOUN
example
معنی(example):
یک کروماتیشن در مطالعه رنگها و تعاملات آنها تخصص دارد.
مثال:
A chromatician specializes in the study of colors and their interactions.
معنی(example):
کروماتیشن یافتههای خود را درباره نظریه رنگ ارائه داد.
مثال:
The chromatician presented her findings on color theory.
معنی فارسی کلمه chromatician
:
متخصصی که به بررسی و مطالعه رنگها و نحوه تأثیر آنها در محیطهای مختلف میپردازد.