معنی فارسی chrominance
B2کرومینانس، ویژگی‌های رنگ در تصاویر و پدیده‌های بصری را توصیف می‌کند.
A component of color in the representation of images, including hue and saturation.
- noun
noun
معنی(noun):
The signal used in video systems to convey the picture's colour information, separately from the accompanying luma signal.
example
معنی(example):
کرومینانس به کیفیت رنگ در یک تصویر اشاره دارد.
مثال:
Chrominance refers to the quality of color in an image.
معنی(example):
سطوح کرومینانس برای ایجاد کنتراست بهتر تنظیم شدند.
مثال:
The chrominance levels were adjusted for better contrast.
معنی فارسی کلمه chrominance
:
کرومینانس، ویژگی‌های رنگ در تصاویر و پدیده‌های بصری را توصیف می‌کند.
