معنی فارسی chroming
B2کرومینگ به عملیاتی اطلاق می‌شود که در آن یک لایه کروم بر روی سطوح مختلف اعمال می‌شود.
The process of applying a layer of chromium to objects for aesthetic or functional purposes.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To plate with chrome.
معنی(verb):
To treat with a solution of potassium bichromate, as in dyeing.
noun
معنی(noun):
The act of inhaling the fumes of substances such as glue or paint, usually by sniffing them from a paper bag or bottle, with the aim of getting intoxicated.
example
معنی(example):
کرومینگ فرآیندی است که برای اعمال لایه‌ای از کروم استفاده می‌شود.
مثال:
Chroming is a process used to apply a layer of chromium.
معنی(example):
کرومینگ قطعات به آنها دوام بیشتری داد.
مثال:
The chroming of the parts added durability.
معنی فارسی کلمه chroming
:
کرومینگ به عملیاتی اطلاق می‌شود که در آن یک لایه کروم بر روی سطوح مختلف اعمال می‌شود.
