معنی فارسی chromoscopic

B2

کروموسکوپیک به ویژگی‌ها و تکنیک‌هایی از مشاهده رنگ‌ها اشاره دارد.

Relating to the observation and study of color properties.

example
معنی(example):

نمای کروموسکوپیک نقاشی، تنوع‌های رنگی شگفت‌انگیزی را فاش کرد.

مثال:

The chromoscopic view of the painting revealed stunning color variations.

معنی(example):

با استفاده از تکنیک‌های کروموسکوپیک، می‌توانستیم تعاملات نور را با رنگ‌ها بهتر درک کنیم.

مثال:

Using chromoscopic techniques, we could better understand light interactions with colors.

معنی فارسی کلمه chromoscopic

: معنی chromoscopic به فارسی

کروموسکوپیک به ویژگی‌ها و تکنیک‌هایی از مشاهده رنگ‌ها اشاره دارد.