معنی فارسی chromosomic
B1مربوط به کروموزومها، اجزای بنیادی سلولها که اطلاعات ژنتیکی را حمل میکنند.
Relating to chromosomes, the fundamental parts of cells that carry genetic information.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اختلالات کروموزومی میتوانند منجر به اختلالات ژنتیکی شوند.
مثال:
Chromosomic abnormalities can lead to genetic disorders.
معنی(example):
محققان ساختارهای کروموزومی را برای درک وراثت مطالعه میکنند.
مثال:
Researchers study chromosomic structures to understand heredity.
معنی فارسی کلمه chromosomic
:
مربوط به کروموزومها، اجزای بنیادی سلولها که اطلاعات ژنتیکی را حمل میکنند.