معنی فارسی chromotherapist

B1

متخصصی که در کروموتراپی فعالیت می‌کند و از رنگ‌ها برای درمان بیماران استفاده می‌کند.

A practitioner who uses color therapy to treat patients.

example
معنی(example):

یک کروموتراپیست ممکن است از نور درمانی برای کمک به بهبودی استفاده کند.

مثال:

A chromotherapist may use light therapy to aid in healing.

معنی(example):

کروموتراپیست‌ها بر این باورند که رنگ‌ها می‌توانند بر خلق و خو و سلامتی تأثیر بگذارند.

مثال:

Chromotherapists believe colors can affect mood and health.

معنی فارسی کلمه chromotherapist

: معنی chromotherapist به فارسی

متخصصی که در کروموتراپی فعالیت می‌کند و از رنگ‌ها برای درمان بیماران استفاده می‌کند.