معنی فارسی chronically

B1

به صورت مزمن، به حالتی که به طور مداوم یا طولانی‌مدت وجود داشته باشد.

In a persistent or long-lasting manner.

adverb
معنی(adverb):

In a chronic manner, or to a chronic degree

معنی(adverb):

Extremely

example
معنی(example):

او به طور مزمن در جلسات دیر می‌رسد.

مثال:

He is chronically late to meetings.

معنی(example):

افرادی که به طور مزمن پرخوری می‌کنند ممکن است با مشکلات سلامتی مواجه شوند.

مثال:

People who chronically overeat may face health issues.

معنی فارسی کلمه chronically

: معنی chronically به فارسی

به صورت مزمن، به حالتی که به طور مداوم یا طولانی‌مدت وجود داشته باشد.