معنی فارسی chronist
B2تاریخنگار، شخصی که وقایع تاریخ را با دقت ثبت و روایت میکند.
A person who keeps a detailed record of historical events.
- NOUN
example
معنی(example):
یک تاریخنگار دربارهٔ رویدادها به ترتیب مینویسد.
مثال:
A chronist writes about events in order.
معنی(example):
تاریخنگار اتفاقات این منطقه را ثبت کرد.
مثال:
The chronist recorded the happenings of the region.
معنی فارسی کلمه chronist
:
تاریخنگار، شخصی که وقایع تاریخ را با دقت ثبت و روایت میکند.