معنی فارسی chronological
B1 /ˌkɹɒnəˈlɒd͡ʒɪkəl/زمانی، مربوط به نظم و ترتیب رویدادها بر اساس زمان وقوع آن‌ها.
Related to the arrangement of events in the order of their occurrence.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Relating to time, or units of time.
مثال:
He is 67 in chronological age, but has the mind and body of someone 55.
معنی(adjective):
In order of time from the earliest to the latest.
example
معنی(example):
رویدادها به ترتیب زمانی، از قدیمی‌ترین تا جدیدترین، فهرست شده‌اند.
مثال:
The events are listed in chronological order, from earliest to latest.
معنی(example):
مطالعات زمانی می‌توانند الگوهایی را در طول زمان نشان دهند.
مثال:
Chronological studies can reveal patterns over time.
معنی فارسی کلمه chronological
:
زمانی، مربوط به نظم و ترتیب رویدادها بر اساس زمان وقوع آن‌ها.
