معنی فارسی chronographer
B2کرونوگراف، دستگاهی برای اندازه‌گیری دقیق زمان و ثبت آن که معمولاً در علم و تحقیق استفاده می‌شود.
A device or instrument for measuring and recording time intervals accurately.
- noun
noun
معنی(noun):
One who writes a chronography; a chronologer.
مثال:
1568, Christopher Watson, The hystories of the most famous and worthy chronographer Polybius
example
معنی(example):
کرونوگراف وسیله‌ای است که برای اندازه‌گیری فواصل زمانی استفاده می‌شود.
مثال:
A chronographer is a device used to measure time intervals.
معنی(example):
کرونوگراف به دانشمند کمک کرد تا زمانبندی آزمایش را ثبت کند.
مثال:
The chronographer helped the scientist record the timing of the experiment.
معنی فارسی کلمه chronographer
:
کرونوگراف، دستگاهی برای اندازه‌گیری دقیق زمان و ثبت آن که معمولاً در علم و تحقیق استفاده می‌شود.
