معنی فارسی chronomastix
B2کرونومستیکس، ابزاری که برای اندازهگیری و ثبت زمان در فعالیتهای مختلف استفاده میشود.
An instrument used for measuring and recording time in various contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
کرونومستیکس برای اندازهگیری زمان در آیینهای باستانی مورد استفاده قرار میگرفت.
مثال:
The chronomastix was used to measure time in ancient rituals.
معنی(example):
تاریخنگاران کرونومستیکس را برای یادگیری درباره فرهنگهای گذشته بررسی کردهاند.
مثال:
Historians have studied the chronomastix to learn about past cultures.
معنی فارسی کلمه chronomastix
:
کرونومستیکس، ابزاری که برای اندازهگیری و ثبت زمان در فعالیتهای مختلف استفاده میشود.