معنی فارسی chronomantic
C2کرونومانیک، مربوط به پیشگویی و علوم غیرعادی مرتبط با زمان.
Relating to or involving divination or magical practices concerning time.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
هنرهای کرونومانیک اغلب به عنوان عرفانی در نظر گرفته میشوند.
مثال:
Chronomantic arts are often considered mystical.
معنی(example):
او رویکردی کرونومانیک به درک تاریخ دارد.
مثال:
She has a chronomantic approach to understanding history.
معنی فارسی کلمه chronomantic
:
کرونومانیک، مربوط به پیشگویی و علوم غیرعادی مرتبط با زمان.