معنی فارسی chronologizing

B1

زمان‌بندی کردن، عملی که در آن رویدادها را به ترتیب زمانی مرتب می‌کنند.

The act of arranging events in chronological order.

example
معنی(example):

زمان‌بندی تاریخ به ما کمک می‌کند تا خطوط زمانی را بهتر درک کنیم.

مثال:

Chronologizing history helps us understand timelines better.

معنی(example):

آنها در حال زمان‌بندی رویدادهای مهم قرن بیستم هستند.

مثال:

They are chronologizing the major events of the 20th century.

معنی فارسی کلمه chronologizing

: معنی chronologizing به فارسی

زمان‌بندی کردن، عملی که در آن رویدادها را به ترتیب زمانی مرتب می‌کنند.