معنی فارسی chrysamine
B1یک ترکیب شیمیایی که ممکن است در فرآیندهای زیستی استفاده شود.
A chemical compound that may have applications in biological processes.
- NOUN
example
معنی(example):
کریزامین اغلب به خاطر پتانسیلهایش در بیوتکنولوژی مورد تحقیق قرار میگیرد.
مثال:
Chrysamine is often researched for its potential in biotechnology.
معنی(example):
کشف کریزامین راههای جدیدی در علم گشوده است.
مثال:
The discovery of chrysamine has opened new avenues in science.
معنی فارسی کلمه chrysamine
:
یک ترکیب شیمیایی که ممکن است در فرآیندهای زیستی استفاده شود.