معنی فارسی chubbed
B1چاق یا پرخون شدن، به معنای افزایش وزن و حالت چاقی به ویژه به دلیل خوردن زیاد.
The state of being plump or having excess weight, often due to overeating.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او بعد از خوردن یک وعده بزرگ احساس چاقی کرد.
مثال:
He felt chubbed after eating a big meal.
معنی(example):
کودک از تمام آبنباتها چاق به نظر میرسید.
مثال:
The child seemed chubbed from all the candies.
معنی فارسی کلمه chubbed
:
چاق یا پرخون شدن، به معنای افزایش وزن و حالت چاقی به ویژه به دلیل خوردن زیاد.