معنی فارسی chuck a willy

B1

بدخلق شدن و نشان دادن نارضایتی به روش‌های غیر منطقی.

To express displeasure or frustration in an exaggerated way, often used informally.

example
معنی(example):

او از جوک خوشش نیامد و به دوستش بدخلقی کرد.

مثال:

He didn't like the joke and chucked a willy at his friend.

معنی(example):

او وقتی بازی را باخت، بدخلق شد.

مثال:

She chucked a willy when she lost the game.

معنی فارسی کلمه chuck a willy

: معنی chuck a willy به فارسی

بدخلق شدن و نشان دادن نارضایتی به روش‌های غیر منطقی.