معنی فارسی cicatrizant

B2

سوجاننده؛ ماده‌ای که به ترمیم و بهبود زخم‌ها کمک می‌کند.

A substance promoting the healing of wounds or scars.

example
معنی(example):

اثرهای سوجانده این پماد شگفت‌انگیز است.

مثال:

The cicatrizant effects of this ointment are remarkable.

معنی(example):

او از یک درمان گیاهی سوجانده برای سوختگی‌اش استفاده کرد.

مثال:

He used a cicatrizant herbal remedy for his burn.

معنی فارسی کلمه cicatrizant

: معنی cicatrizant به فارسی

سوجاننده؛ ماده‌ای که به ترمیم و بهبود زخم‌ها کمک می‌کند.