معنی فارسی ciliation

B2

مژک‌دار شدن، فرآیند شکل‌گیری و وجود مژک‌ها بر روی سطح سلول‌ها.

The formation or presence of cilia on the surface of cells or organisms.

example
معنی(example):

مژک‌دار شدن برای حرکت برخی از میکروارگانیسم‌ها حیاتی است.

مثال:

Ciliation is vital for the movement of certain microorganisms.

معنی(example):

مژک‌دار شدن سلول‌ها برای عملکرد آن‌ها ضروری است.

مثال:

The ciliation of cells is essential for their function.

معنی فارسی کلمه ciliation

: معنی ciliation به فارسی

مژک‌دار شدن، فرآیند شکل‌گیری و وجود مژک‌ها بر روی سطح سلول‌ها.