معنی فارسی circuital
B1دایرهای، به معنای مربوط به یا شکلدهنده یک دایره یا مسیر حلقوی.
Pertaining to or forming a circle or circuit.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مسیر دایرهای جریان برق باید به خوبی طراحی شود.
مثال:
The circuital path of the electricity must be well-designed.
معنی(example):
او طبیعت دایرهای جریان آب در سیستم را توضیح داد.
مثال:
He explained the circuital nature of the water flow in the system.
معنی فارسی کلمه circuital
:
دایرهای، به معنای مربوط به یا شکلدهنده یک دایره یا مسیر حلقوی.