معنی فارسی circulator

B1

وسیله‌ای یا شخصی که باعث چرخش یا توزیع چیزی می‌شود.

A device or person that circulates or distributes something.

example
معنی(example):

چرخش‌دهنده کمک می‌کند تا جریان اطلاعات حفظ شود.

مثال:

The circulator helps maintain the flow of information.

معنی(example):

یک چرخش‌دهنده برای سیستم‌های گرمایشی کارآمد ضروری است.

مثال:

A circulator is essential for efficient heating systems.

معنی فارسی کلمه circulator

: معنی circulator به فارسی

وسیله‌ای یا شخصی که باعث چرخش یا توزیع چیزی می‌شود.