معنی فارسی circumitineration
B1دور سفر، به فرآیند برنامهریزی و ترتیب دادن مسیرهای سفر اشاره دارد.
The act of traveling around, particularly in a planned and systematic manner.
- OTHER
example
معنی(example):
فرایند دور سفر شامل برنامهریزی دقیق مسیرهای سفر است.
مثال:
The circumitineration process involves the careful planning of travel routes.
معنی(example):
دور سفر برای کارایی لجستیکی در حملونقل ضروری است.
مثال:
Circumitineration is essential for logistical efficiency in transportation.
معنی فارسی کلمه circumitineration
:
دور سفر، به فرآیند برنامهریزی و ترتیب دادن مسیرهای سفر اشاره دارد.