معنی فارسی circumlocution
C1 /ˌsɝkəmləˈkjuʃən/استفاده از کلمات و عبارات غیرمستقیم برای توصیف یک ایده یا مفهوم به‌جای بیان مستقیم آن.
The use of an unnecessarily large number of words to express an idea.
- noun
noun
معنی(noun):
A roundabout or indirect way of speaking; the use of more words than necessary to express an idea.
معنی(noun):
A roundabout expression.
example
معنی(example):
او برای فرار از پاسخ‌دهی مستقیم به سؤال، از دور زدن کلام استفاده کرد.
مثال:
He used circumlocution to avoid answering the question directly.
معنی(example):
دور زدن کلام می‌تواند سخنرانی را پیچیده‌تر کند.
مثال:
Circumlocution can make speech more complicated.
معنی فارسی کلمه circumlocution
:
استفاده از کلمات و عبارات غیرمستقیم برای توصیف یک ایده یا مفهوم به‌جای بیان مستقیم آن.
