معنی فارسی circumoral
B2دور دهان، ناحیهای که اطراف دهان قرار دارد.
Surrounding the mouth; referring to the area around the mouth.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منطقه دور دهان معمولاً در هنگام معاینه دندان بررسی میشود.
مثال:
The circumoral area is often examined during a dental check-up.
معنی(example):
قرمزی دور دهان میتواند نشانهای از واکنش آلرژیک باشد.
مثال:
Circumoral redness can indicate an allergic reaction.
معنی فارسی کلمه circumoral
:
دور دهان، ناحیهای که اطراف دهان قرار دارد.