معنی فارسی circumsolar
B1پیرامون خورشید، به معنای هر چیزی که در اطراف خورشید میچرخد یا وابسته به آن است.
Related to or situated around the sun.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Surrounding or moving around the Sun
example
معنی(example):
سیاره عطارد به صورت پیرامون خورشید میچرخد، به این معنی که به دور خورشید میچرخد.
مثال:
The planet Mercury orbits circumsolar, meaning it revolves around the sun.
معنی(example):
در برخی روزها، یک هاله پیرامون خورشید قابل مشاهده است.
مثال:
A circumsolar halo can be seen around the sun on some days.
معنی فارسی کلمه circumsolar
:
پیرامون خورشید، به معنای هر چیزی که در اطراف خورشید میچرخد یا وابسته به آن است.