معنی فارسی circumspective
B1محتاط و مراقب بودن در نظر گرفتن جوانب مختلف یک موضوع یا موقعیت است.
Carefully considering all circumstances or consequences.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در رویکرد خود به پروژه جدید محتاط بود.
مثال:
He was circumspective in his approach to the new project.
معنی(example):
محتاط بودن میتواند به شما کمک کند که از اشتباهات در تصمیمگیری اجتناب کنید.
مثال:
Being circumspective can help you avoid mistakes in decision-making.
معنی فارسی کلمه circumspective
:
محتاط و مراقب بودن در نظر گرفتن جوانب مختلف یک موضوع یا موقعیت است.