معنی فارسی cirrate

B1

نوعی ویژگی در برخی موجودات که با شکل‌های خاصی برای زندگی سازگار هستند.

Having a distinct pattern or form, often used to describe certain adaptations in creatures.

example
معنی(example):

جنس‌های سیراسی دارای سازگاری‌های منحصر به فردی برای بقای خود هستند.

مثال:

The cirrate species have unique adaptations for survival.

معنی(example):

دانشمندان در حال مطالعه بر روی موجودات سیراسی هستند تا زیستگاه‌های آن‌ها را درک کنند.

مثال:

Scientists study cirrate organisms to understand their habitats.

معنی فارسی کلمه cirrate

: معنی cirrate به فارسی

نوعی ویژگی در برخی موجودات که با شکل‌های خاصی برای زندگی سازگار هستند.