معنی فارسی cirrated

B2

به موجوداتی اشاره دارد که دارای انحنای مشخص یا ساختارهایی هستند که توانایی تحرک را فراهم می‌کنند.

Referring to organisms that possess distinctive curves or structures that facilitate movement.

example
معنی(example):

موجودات سیراشده معمولاً در محیط‌های متنوع عالی زندگی می‌کنند.

مثال:

Cirrated creatures often thrive in diverse environments.

معنی(example):

شکل سیراشده این حیوانات دریایی به جابجایی آن‌ها کمک می‌کند.

مثال:

The cirrated form of these marine animals aids in their mobility.

معنی فارسی کلمه cirrated

: معنی cirrated به فارسی

به موجوداتی اشاره دارد که دارای انحنای مشخص یا ساختارهایی هستند که توانایی تحرک را فراهم می‌کنند.