معنی فارسی civilizationally
B1به روشی که به تمدن مرتبط باشد، به ویژه در context پیشرفتهای فرهنگی.
In a manner that relates to civilization.
- ADVERB
example
معنی(example):
دو کشور در طول قرن گذشته به صورت تمدنی پیشرفت کردند.
مثال:
The two countries progressed civilizationally over the last century.
معنی(example):
او استدلال کرد که از نظر تمدنی، ما چیزهای زیادی برای یادگیری از یکدیگر داریم.
مثال:
She argued that civilizationally, we have much to learn from one another.
معنی فارسی کلمه civilizationally
:
به روشی که به تمدن مرتبط باشد، به ویژه در context پیشرفتهای فرهنگی.