معنی فارسی clairaudiently

B1

به معنای عمل کردن یا تجربیاتی از شنیدن پیام‌ها به شیوه‌ای فراطبیعی.

In a manner characterized by the ability to hear beyond normal auditory capabilities.

example
معنی(example):

او پچ‌پچه‌ها را به‌طور کلیرشنوا تفسیر کرد و پیام‌هایی از آن سو به اشتراک گذاشت.

مثال:

He interpreted the whispers clairaudiently, sharing messages from beyond.

معنی(example):

او مهارت‌هایش را به‌طور کلیرشنوا تمرین می‌کند تا به دیگران کمک کند تا به آرامش برسند.

مثال:

She practices her skills clairaudiently to help others find closure.

معنی فارسی کلمه clairaudiently

: معنی clairaudiently به فارسی

به معنای عمل کردن یا تجربیاتی از شنیدن پیام‌ها به شیوه‌ای فراطبیعی.