معنی فارسی clangoured

B1

به صدا درآمدن با صدای بلند و تند.

To make a loud ringing or metallic sound.

example
معنی(example):

زنگ در ظهر به صدا درآمد و زمان را نشان داد.

مثال:

The bell clangoured at noon, marking the time.

معنی(example):

با نزدیک شدن طوفان، باد به شیشه‌ها ضربه می‌زد.

مثال:

As the storm approached, the wind clangoured against the windows.

معنی فارسی کلمه clangoured

: معنی clangoured به فارسی

به صدا درآمدن با صدای بلند و تند.